خستگی ناشی از شفقت: وقتی مراقبت از دیگران ما را خسته میکند
نویسنده: تارا هاجنز، LMFT
در دنیای امروز، ما خود را غرق در حجم عظیمی از اطلاعات میبینیم که دائماً درد و رنجی را که در اطرافمان در حال وقوع است به ما یادآوری میکنند. برای کسانی از ما که در زمینه کمکرسانی یا مراقبت از دیگران فعالیت داریم، این مواجهه مداوم میتواند منجر به خستگی از شفقت شود. مانند این است که بار دنیا را بر دوش خود حمل کنیم و زمان کمی برای استراحت داشته باشیم.
اول، بیایید در مورد اینکه خستگی ناشی از دلسوزی چه چیزهایی نیست صحبت کنیم.
خستگی ناشی از دلسوزی، فرسودگی شغلی نیست. فرسودگی شغلی به معنای تحلیل رفتن کامل انرژی است. افراد خسته اغلب بیتفاوت میشوند و تقصیر را به گردن کسانی میاندازند که از آنها مراقبت میکنند. راه حل فرسودگی شغلی، تعطیلات یا ورزش نیست، بلکه نیاز به ارزیابی مجدد کار، ارزشها و به احتمال زیاد تغییر دارد.
خستگی ناشی از دلسوزی، آسیب اخلاقی نیست. آسیب اخلاقی زمانی رخ میدهد که در محل کارمان، کارهایی را انجام میدهیم (یا انجام نمیدهیم) که با ارزشهای شخصی و حرفهای ما در تضاد است. برای مثال، ممکن است شامل کار در محیطهایی باشد که بهرهوری را بر مراقبت دلسوزانه اولویت میدهند، یا برای شرکتهایی که میگویند برای تنوع، شمول و تعلق ارزش قائلند اما برای تغییر ساختاری واقعی تلاش نمیکنند. هیچ مقدار یوگا، آروماتراپی یا تعطیلات نمیتواند آسیب اخلاقی را از بین ببرد.
خستگی ناشی از شفقت، استرس آسیبزای ثانویه نیست. استرس آسیبزای ثانویه شامل تجربه ترس یا استرس به دلیل آنچه در محل کار در معرض آن قرار گرفتهایم، چه موقعیتها، رویدادها یا داستانهای آسیبزای دیگران، میشود.
در حالی که برخی ممکن است بگویند خستگی ناشی از شفقت میتواند از ترکیب همه این موارد تشکیل شده باشد، من ترجیح میدهم آنها را از هم جدا کنم تا بتوانم به راحتی آنچه را که تجربه میکنم تعریف کنم. خستگی ناشی از شفقت، خستگیای است که از کمک و مراقبت از دیگران احساس میکنیم. این چیزی است که اکثر مردم تجربه میکنند و معمولاً میتوان آن را از طریق مراقبت از خود و فعالیتهای مراقبت از جامعه کاهش داد.
ممکن است دچار خستگی ناشی از دلسوزی شده باشم. در مورد آن چه کاری میتوانم انجام دهم؟
اگر بدانیم که مراقبت مداوم از دیگران ما را خسته میکند، گاهی اوقات آنچه میتواند مفید باشد این است که:
- هماهنگ شدن با نیازهای شما و تعیین مرزها
اختصاص دادن زمان برای انجام کارهایی که به ما کمک میکنند تا آرامش پیدا کنیم، شادی بیاوریم و با نیازهایمان هماهنگ شویم. نمیخواهم این چیزها را تعریف کنم، زیرا برای هر یک از ما متفاوت هستند و بر اساس خلق و خوی ما تغییر میکنند. گاهی اوقات گذراندن وقت با دوستانم یا کمک به دیگران رضایتبخش است و گاهی اوقات به زمان آرامش برای خواندن کتاب نیاز دارم. نکته این است که چه مراقبت از خود باشد و چه مراقبت از جامعه، تعیین مرز برای زمان به شما امکان میدهد تا تجدید قوا کنید. ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که بخواهید در روابط خود نیز مرز تعیین کنید، به خصوص اگر آن روابط نامتعادل باشند و شما همیشه در حال بخشیدن، گوش دادن و انجام دادن باشید. تعیین مرز بین زندگی کاری و زندگی شخصی شما همچنین میتواند به شما در ایجاد فضا و دادن زمان به بدن و ذهنتان برای تنظیم روز کمک کند. - ایجاد فضایی برای نیازهای فیزیکی و بیولوژیکی شما
خواب، لمس، حرکت، غذای مغذی، رابطه جنسی و ورزش، همه چیزهایی هستند که میتوانند به آرامش ذهن ما و تجدید قوای بدنمان کمک کنند. چه گذراندن وقت با عزیزان باشد، چه شرکت در فعالیتهای اجتماعی یا درخواست حمایت از یک جامعه، ارتباطات بین فردی در مواقع چالشبرانگیز، حس تعلق و حمایت را فراهم میکند. - پذیرش معنویت و فرهنگ خود
اختصاص دادن وقت برای انجام اعمال معنوی، چه مدیتیشن باشد، چه گذراندن وقت در طبیعت، ارتباط با اجداد، دعا یا لذت بردن از تعاملات معنادار با کسانی که ارزشهای شما را به اشتراک میگذارند، میتواند به عنوان منبعی برای تجدید قوا و جوانسازی عمل کند. آیا اعمال فرهنگی وجود دارد که در دوران کودکی آموختهاید و شاید آنها را کنار گذاشته باشید یا اعمال جدیدی که دوست دارید یاد بگیرید؟ - رسیدگی به نیازهای روحی و روانی خود
داشتن یک دفتر خاطرات کاری، به ویژه اگر در یک زمینهی کمکرسانی کار میکنید، میتواند به افزایش خودآگاهی و استراتژیهای مقابلهای شما کمک کند. برای پرسیدن این سوالات از خودتان وقت بگذارید: آیا ارزشهای من با ارزشهایی که با آنها کار میکنم و با شغلم همسو هستند؟ آیا برای افزایش شایستگیام نیاز به توسعهی مهارتهایی دارم؟ آیا کار کردن با یک شخصیت یا آسیب خاص به هر نحوی مرا تحریک میکند؟ آیا در این زمینه کار میکنم چون تمام چیزی است که میدانم، چون در آن خوب هستم، چون از پس مخارج زندگی برمیآیم، و تا چه حد این کار مرا ارضا میکند؟ از مراقبت از دیگران به صورت شخصی و حرفهای چه رضایتی کسب میکنم؟
بیایید کمی واقعبین باشیم: سازمانها برای مقابله با خستگی ناشی از دلسوزی چه کاری میتوانند انجام دهند؟
پرداختن به خستگی ناشی از دلسوزی صرفاً مسئولیت افراد و نیروی کار نیست. برای سازمانها، به ویژه آنهایی که در حوزه کمکرسانی خدمات اجتماعی مستقیم ارائه میدهند، ضروری است که رفاه کارکنان خود را در اولویت قرار دهند. به عنوان مثال، رهبران سازمان میتوانند اطمینان حاصل کنند که حجم پروندهها متعادل است و تعداد مناسبی از کارکنان برای رسیدگی به این حجم وجود دارد. در غیر این صورت، شفافیت کلیدی است. اگر منابع کافی نیست، باید برنامههای روشنی تدوین و به طور علنی ابلاغ شود. صرفاً ارائه برنامههای کمک به کارکنان کافی نیست. حمایت واقعی مستلزم درک کار کارکنان و فراهم کردن منابع لازم برای اثربخشی است. قراردادهای دولتی که بهرهوری (و کمیت) را بر مراقبت دلسوزانه و باکیفیت اولویت میدهند، منجر به نیروی کار فرسوده میشوند. ما به اصلاحاتی در این سیستمها نیاز داریم که به نتایج مراجعین و کیفیت مراقبت بر اساس گزارش مراجعین از تجربیاتشان رسیدگی کنند.
با اذعان و پرداختن به خستگی ناشی از دلسوزی به صورت جمعی، میتوانیم محیطهای کاری سالمتر و انعطافپذیرتری را پرورش دهیم که در آن هم مراقبان و هم کسانی که از آنها مراقبت میکنند، بتوانند رشد کنند.
درباره نویسنده
تارا هاجنز، یک درمانگر دلسوز و بصیر در حوزه ازدواج و خانواده در خدمات جوانان و خانواده YMCA با بیش از 20 سال سابقه کار با جمعیتهای متنوع است. او میداند که هر کسی داستان خودش را برای گفتن دارد و از انواع روشهای درمانی مرتبط با فرهنگ خود برای کمک به مراجعینش در یافتن مسیر سلامتی استفاده میکند. تارا کارگاههای مختلفی در زمینه سلامت روان و رفاه برگزار میکند و مشتاق است به مردم کمک کند تا اهمیت مراقبت از خود را درک کنند. تارا مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مشاوره ازدواج، خانواده و کودک، گواهینامه خود را در رشته مشاوره و آموزش چندفرهنگی و مدرک لیسانس خود را در رشته مطالعات قومی دریافت کرده است که همه این موارد بر تمرکز او بر اهمیت استفاده از روشهای درمانی مرتبط با فرهنگ و روشهای مبتنی بر بازخورد تأثیر میگذارد.
درباره خدمات سلامت روان و رفتاری YMCA
در Y، ما به رویکرد جامع خود به سلامت روان و رفتار افتخار میکنیم. با بیش از 50 سال تجربه، عمیقاً متعهد به رسیدگی به نیازهای سلامت روان جامعه خود، به ویژه در میان کودکان و نوجوانان هستیم. رویکرد ما ریشه در شیوههای مبتنی بر شواهد دارد و تضمین میکند که مداخلات ما مؤثر و مرتبط باشند. ما درک میکنیم که سلامت روان متنوع و شخصی است، به همین دلیل طیف گستردهای از برنامههای تخصصی و پشتیبانیهای درمانی متناسب با نیازهای منحصر به فرد هر فرد و خانواده ارائه میدهیم. خدمات جامع ما شامل مشاوره، حمایت از والدین و مراقبان، ابتکارات سلامت در محل کار و برنامههایی است که رشد مثبت جوانان را ارتقا میدهد. از طریق این پیشنهادات، هدف ما ایجاد عوامل محافظتی، کاهش استرس و ارتقای رفاه برای همه است. برای اطلاعات بیشتر به www.ymcasd.org/mentalhealth مراجعه کنید.
به دنبال اطلاعات بیشتر هستید؟
در اینجا مقالات و منابع بیشتری که توسط تیم سلامت روان YMCA ما نوشته شده است، آمده است.
پنج نکته: درک نوجوانتان و بهبود رابطهتان
بیایید در مورد خستگی ناشی از دلسوزی صحبت کنیم